…pišem vam iz zemlje gdje se ratovi pamte u molitvama, a ratnici u lažima. Pišem vam kao žena koja je i sama bila zatvorena — ne iza rešetaka, nego iza normi, iza tišina, iza očekivanja da se šutim dok me gori.
Znam da su vam ukrali vjeru i učinili je strogom čuvaricom vaših tijela.
Znam da su vas učili kako je tišina znak poštovanja, a pogled dolje znak mudrosti.
Znam i da su vas kaznili kad ste podignule oči, kosu i riječi.
Ali isto tako znam da ste ustale.
Vi, koje nismo smjele ni gledati u vijestima, sad ste postale simbol svijeta koji odbija klečati. Vi ste podigle kosu kao zastavu. A njih je to više uplašilo od svih raketa.
Dok se svijet dijeli na “za” i “protiv”, vi znate da nijedna bomba ne donosi slobodu. Vi znate da se sloboda ne osvaja iz zraka, nego iznutra. Vi znate da nitko ne oslobađa žene tako što im ubije muževe, sinove i snove.
Vi znate — jer živite s tim.
I kad vam Netanjahu kaže da vam krči put, vi znate da to nije put, nego groblje.
Ali, drage moje, sestre moje, i sestre svojih očeva —
ono što oni nikad neće razumjeti jest da žena ne treba oslobođenje kroz smrt.
Nego kroz glas.
Kroz pravo da odluči, vjeruje, nosi, govori, misli.
Možda su vam oduzeli sve – ali nisu vas slomili. Jer žena se ne slama bombom.
Ona se slama tišinom.
A vi ste počele govoriti.
Zato vam pišem kao majka, žena, znanstvenica, i – prije svega – kao čovjek:
Ne vjerujte nikome tko dolazi s darovima u jednoj ruci, a bombama u drugoj.
Ne vjerujte nikome tko u ime Boga ubija – jer Bog ne ubija. Ljudi ubijaju, i to često u Njegovo ime.
I neka vam ova noć, kad se ponovno digla crvena zastava iznad Qoma, ne bude samo podsjetnik na bol, nego i poziv na novi otpor — onaj koji ne nosi oružje, već istinu.
Držite se jedna druge. Držite se riječi. Držite se vjere koja vas voli, a ne kažnjava.
I kad dođe dan, a doći će — da vam opet ponude slobodu zapakiranu u šutnju — recite:
“Ne. Mi znamo što znači sloboda. I ne damo je više iz ruku.”
Vaša,
Emina Zanki l POSKOK
نامهای به زنان ایرانی
خواهران عزیز ایرانی،
من از کشوری مینویسم که در آن جنگها در دعاها به یاد آورده میشوند و جنگجویان در دروغها پنهان میگردند. به شما مینویسم بهعنوان زنی که خود زمانی در بند بودم — نه پشت میلهها، بلکه پشت هنجارها، سکوتها و انتظاراتی که میگفتند باید سکوت کنم.
میدانم که ایمانتان را از شما ربودهاند و آن را به نگهبان سختی تبدیل کردهاند برای بدنتان.
میدانم شما را تعلیم دادهاند که سکوت نشانهی احترام و پایین نگهداشتن نگاه، نشانهی حکمت است.
میدانم شما را مجازات کردهاند که وقتی چشمها، موها یا کلماتتان را بلند کردید.
اما همچنین میدانم که پا شدهاید.
شما، زنانی که اجازه نداشتید حتی در خبرها دیده شوید، اکنون نماد جهانی شدهاید که حاضر نیست زانو بزند. شما پرچم موهایتان را برافراشتهاید، و این بیشتر از هر موشکی آنها را ترسانده.
در حالیکه جهان به «طرفداران» و «علیهگران» تقسیم شده است، شما میدانید که هیچ بمبی آزادی نمیآورد. شما میدانید که آزادی از آسمان فتح نمیشود، بلکه از درون بر میخیزد. شما میدانید که هیچکسی با کشتن شوهران یا پسران یا آرزوهایتان، آزادی را نمیآورد.
شما میدانید — چون آن را زندگی کردهاید.
و وقتی نتانیاهو میگوید «راه را برای شما صاف میکنیم»، شما میدانید آن یک راه نیست، بلکه یک قبرستان است.
اما، خواهران عزیزم، و خواهران پدرانتان —
آنچه آنها هرگز نخواهند فهمید این است که زن، آزادی را از طریق مرگ دریافت نمیکند.
بلکه از طریق صدا.
از طریق حقی که برای تصمیمگیری، ایمانداشتن، پوشیدن، صحبتکردن و اندیشیدن دارد.
شاید همه چیز از شما گرفته شده باشد — اما هرگز شما را نشکستهاند. چون زن با بمب نمیشکند.
او با سکوت میشکند.
و شما شروع به سخن راندن کردهاید.
به همین دلیل به شما مینویسم، بهعنوان مادری، زنی، دانشمند و — قبل از هر چیز — انسان:
به هیچکس که با دستی بمبی و با دستی هدیه میآید، اعتماد نکنید.
به هیچکس که ادعا میکند به نام خدا میکشد، اعتماد نکنید — چون خدا نمیکشد. مردم میکشند، و اغلب در نام او.
و باشد که این شب، وقتی پرچم سرخ دوباره بر فراز قم بلند شد، نه فقط یادآور درد باشد، بلکه فراخوانی برای مقاومت تازه — مقاومتی که مسلح نیست، اما حقیقت را در دست دارد.
همدیگر را نگه دارید. کلماتتان را مراقبت کنید. به ایمانی پایبند باشید که دوستتان دارد، نه شما را مجازات میکند.
و وقتی روزی فرا برسد — و آن روز خواهد آمد — که دوباره آزادی را در سکوت بستهبندی و عرضه کنند — بگویید:
«نه. ما میدانیم آزادی چیست. و دیگر آن را از دست نمیدهیم.»
با احترام
مارتینا